۱۴۰۰ مهر ۱۶, جمعه

کار زنها نیست!

 امروز رفته بودم برای باد زدن لاستیک ماشین. یکی مقابل پمپ پارک کرده بود و من پشتش بنوبت ایستادم. چند دقیقه ای گذشت دیدم کار طرف انگار پیش نمیره. میخواستم پیاده بشم و ببینم مشکلی هست یا نه؟ که دیدم خانمی لوله باد به دست به سمت چرخ اول رفت. بزور آنرا جا انداخت و لاستیک را باد کرد. برای لاستیک دوم که اومد، دیدم کلافه است. به او لبخندی زدم و انگار طرف هم درد خود را پیدا کرده باشد!

با خنده ای گفت: راحت نیست جا انداختن سر شلنگ پمپ . اصلا اینکار ما زنها نیست!

با لبخندی به او گفتم : مسئله زن و مرد نیست. سر شلنگ پمپ اینجا مشکل دارد و باید کمی با آن بازی کرد تا جا بیفتد. مردها هم مثل شما با همین مشکل روبرو هستند. بعد که کارش تمام شد. دستهای سیاه شده رو نشونم داد و باز با خنده گفت: اینم یک مشکل دیگه. جعبه دستمال را از ماشین به سمتش گرفتم. با تشکر برداشت و گفت: شما مجهز هستید.
بعد از باد کردن لاستیک ها در راه به این فکر میکردم که چگونه جامعه این فکر را در ذهن مردان و زنان جا انداخته که بعضی از کارها مردانه و بعضی دیگر زنانه است. کاری به سادگی باد کردن یک لاستیک ماشین، در ذهن یک زن، کاری مردانه و سخت می شود. سیاه شدن دستها برای مردی که کار مکانیکی می کند، خوب است اما زنی که دستهایش سیاه میشود زنانگی اش را بر باد رفته می بیند. در همین پله های اولیه در جامعه است که بعضی از زنان در جا می زنند. این یک فرهنگ است. سالهای طولانی در ذهن این مردم نهادینه شده. ژست های روشنفکری برابری زن و مرد را که در رسانه های در بوق و کرنا می کنند را نبینید. زنان خودشان باید چنین باورهایی را از خود بزدایند. برابری برای من از همین جاها شروع میشود. از مسائل ساده در جامعه.

در همین رابطه، چندین سال پیش با یکی از دایی جان ها که از ایران به دیدار آمده بود، بیرون رفته بودم. در بین راه ناچار شدم در پمپ بنزین توقف کنم تا هم لاستیک ها را باد بزنم و هم چند تا مشکل دیگر ماشین را حل و فصل کنم. کار که تمام شد با دستهای سیاه به داخل ماشین برگشتم. دایی جان نگاه متعجبی به من کرد و گفت: عاطفه تو اصلا احتیاج به مرد نداری.

کلی از این حرف دایی خندیدم. ولی واقعیت امر این است که واقعا در جامعه زن به مرد برای چنین اینکارهایی احتیاج دارد، مرد هم به زن برای آشپزی و بچه و اینها. یک بده و بستون به تمام معنا.
اما حالا یک اعتراف بکنم: لامصب همه چیز یک طرف، اون سیاهی دست که حتی با دستمال خیس هم از بین نمیره و باید تا برگشت به خونه تحمل کنی یکطرف. حالا خیلی از پمپ بنزین ها دستکش یکبار مصرف گذاشتن اما من چنین کارهایی رو باید با دست بدون دستکش انجام بدم. اون دستکش هم یک کم زیادی سوسولیه.

عاطفه اقبال - 8 اکتبر 2021

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر