۱۳۹۸ مهر ۱۷, چهارشنبه

موهای سپید من

از تابستان سال گذشته موهایم را رها کردم تا رنگ طبیعی اش آشکار شود. گویا مادر با رفتنش موهای سپیدش را برای من به میراث گذاشت. ذره ذره موهای سپید و خاکستری پدیدار شد. امروز این من و این موهای سپید و خاکستری. به این عکس مینگرم و با خود میگویم با هر موی سپید از تجربه ای گذر کرده ام. با هر موی سپید دردی را تجربه کرده ام. با هر موی سپید تاریخی را رقم زده ام. با هر موی سپید ایستاده ام. به ازای هر موی سپید مبارزه کرده ام. به ازای هر کدام از موهای سپید در برابر بی عدالتی و بیدادگری "نه" گفته ام. میدانم که به این " نه " بزرگ تا به آخر وفادار خواهم ماند. "آری" را فقط به زندگی میگویم. به عشق، به زیبایی ها .. امروز وقتی به گذشته ام نگاه میکنم با وجود هر اشتباهی که در مسیر می توانم مرتکب شده باشم، اما از گذشته ام، از زندگیم شرم ندارم. آنچه پیموده ام را آویزه گوش کرده ام. بهای اشتباهاتم را پرداخته ام و از آن تجربه گرفته ام. اگر باز به گذشته بازگردم، باز صلیبم را بر دوش خواهم گرفت و براه خواهم افتاد. " عاطفه " جز این نمیتواند باشد. من با مسیری که طی کرده ام معنی می یابم. عاطفه امروز با همه نقطه قوت ها و ضعف ها حاصل این راه گذر کرده است. حاصل همه زخم هایی که با خود حمل کرده ام. حاصل همه احساسات و عواطف زیبایی که با آن هم نفس بوده ام. حاصل یک زندگی شصت و یکساله با همه فراز و نشیب هایش. آری "من" حاصل این راه هستم. راهی که گذر از آن ساده نبود. راهی که هنوز به پایان نرسیده است.
عاطفه اقبال - 9 اکتبر 2019

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر