۱۳۹۹ خرداد ۷, چهارشنبه

عکس های سوفیالورنی و عمق افکار ارتجاعی مجاهدین

انتشار این عکس یک دلیل ویژه دارد. یکی از وابستگان نزدیک مجاهدین بنام حسن حبیبی چند روز پیش در ویدئویی در مورد عکسی که من در فیسبوک گذاشته ام، اینگونه اظهار نظر کرد: "عاطفه اقبال کارش بجایی رسیده که عکس های سوفیالورنی از خودش در فیسبوک میگذارد و خجالت هم نمی کشد!" من که بعد از گفته ی او مرتبا دارم خجالت می کشم، خواستم چند عکس سوفیالورنی دیگر از خودم بگذارم، شاید این آقایان مجاهد کمی از افکار ارتجاعی و عقب افتاده مشترک با آخوندها شرم کنند.
این گفته بهانه ای شد برای این نوشتار. راستش من خودم با اینکه با این جماعت بوده ام، هنوز از درک عمق عقب ماندگی ذهنی آنها عاجزم و ذره ذره با چنین گفتارهایی است که به آن پی می برم. در واقع امثال سوفیالورن از نظر این جماعت تن فروش هستند! تن فروش هم از نظر اینها هرزه است و احتمالا باید اعدام شود. فکر کنید که اگر مثل رژیم، قدرت دستشان بود، چه میکردند؟ امروز دیگر شک ندارم که مثل پلیس فتا برای جرم بودن عکس های بی حجاب مجازی اطلاعیه صادر میکردند. ریشه افکار و عملکرد هر دو یکی است. یادم هست یکبار در سال ۶۲ که من مسئول انجمن مجاهدین در فرانسه بودم. مجاهدین که با پیوستن وسیع نیروی دانشجویی خارج از کشور به آنها دچار توهم شده بودند. تصمیم به پاکسازی انجمن ها گرفتند. یکی از برادران بالای مجاهدین به انجمن آمد و گفت: خواهر عاطفه، لیست نفرات انجمن را بیار تا نگاهی به آن بیندازیم. من لیست را دادم. او روی عکس یکسری علامت زد و گفت: اینها را تسویه کن. یکی از آنها دختر جوان دانشجویی بود بنام لادن که به همراه همسرش در فایه دانشجویی پاریس زندگی میکردند و بصورت حرفه ای با انجمن مشغول کار بودند. آنها یکی از نفرات بسیار فعال انجمن بودند. از او پرسیدم : لادن چرا؟ گفت : با این سر و وضعش اومده هوادار مجاهدین شده! خجالت نمیکشه بلوز کوتاه می پوشه و یک روسری نیم بند سرش انداخته و موهاش بیرون. آستین هاشو بالا میزنه. ما چنین هواداری نخواستیم! قابل ذکر است که لادن بی حجاب بود و روسری را هم بخاطر مجاهدین سر میکرد. آنزمان هیچ هوادار بی حجابی را قبول نمیکردند. حتی سر دختر بچه های کوچک در مدرسه مجاهدین در فرانسه روسری سر میکردند. عکس هایشان موجود است. موارد این چنینی را در خاطراتم مفصل شرح داده ام. ماجرای تسویه انجمن های دانشجویی نیز بسیار مفصل است و بخاطر اینکه من زیر بار نرفتم، مرا از مسئولیت انجمن پایین کشیده و تحت برخورد قرار دادند. در فرصتی دیگر پشت پرده آنچه در زمان مسئولیت من در انجمن فرانسه گذشت را منتشر خواهم کرد. اما این یک نمونه از برخوردهای ضد زن مجاهدین در آنزمان بود. یک نمونه دیگر از مجموعه نمونه های این افکار ارتجاعی سالها بعد زمانی که بعد از جدا شدن از مجاهدین به دعوت مریم رجوی با آنها مدتی همکاری میکردم، اتفاق افتاد: یکبار خواهرم عفت با نگرانی به من گفت: دبیر شورای مجاهدین به من گفته که " عاطفه هم به لحاظ اخلاقی فاسد شده و هم به لحاظ سیاسی" ! سیاسی را می فهمیدم چون در برابر سیاست هایشان مداوم می ایستادم. اما اخلاقی برایم جای سئوال داشت. بالاخره جستجو به عمل آمد که مرا با یکی از بچه های چپ در خیابان دیده اند! از آنجا که قدم زدن یک زن و مرد در خیابان از دیدگاه اینها نشانه ی فساد اخلاقی محسوب میشد. جوش آورده بودند. در نامه ای به مریم رجوی که کپی آنرا دارم، نوشتم: " من به اخلاق مورد نظر مجاهدین پشیزی ارزش قائل نیستم و دیگر پایم را به اورسوراوآز نمیگذارم" . آنزمان با توجه به اینکه هنوز پرونده مریم رجوی در دادگاه فرانسه در جریان بود. با نامه ی تند من عقب نشینی کردند و مهدی ابریشمچی به همراه محسن رضایی برای عذرخواهی از طرف مریم رجوی با من دیدار کردند و قضیه در واقع ماست مالی شد. - مدارک آن موجود است- چند سال پیش زنی از همین اطرافیانشان عکسی با جام شراب در صفحه فیسبوکش گذاشته بود، شاهد بودم چگونه ناچارش کردند عکس را از صفحه اش بردارد. اینها نمونه هایی از خروار است. مریم رجوی کسی است که حتی مجسمه بی حجاب ندا و ریحانه را که رضا اولیا ساخته بود، برگرداند تا سرشان حجاب کند! یا عکس های بی حجاب اعدام شدگان را در دفتر نشریه برای انتشار با حجاب میکرد. مریم رجوی همان کسی است که وقتی دختران انقلاب را دستگیر میکردند تا مدتها هیچ موضع گیری نکرد. بعد که بر اثر فشار افکار عمومی ناچار شد. اطلاعیه ای داد و برای اینکه اعتراض زنان به حجاب را مطرح نکند، آنرا برخورد رژیم با "بدحجابی" عنوان کرد!
مجاهدین دروغ میگویند که در تظاهرات ۱۷ اسفند ۵۷ زنان شرکت داشته اند. اگر راست میگویند چرا حتی یک ویدئو و عکس از آن ندارند. آنها که از همه برنامه هایشان عکس و فیلم تهیه میکردند. آن زمان بخوبی یادم هست که این تظاهرات را به عنوان چپ روی قبول نداشتند و میگفتند الان کارهای مهمتری داریم. بعدها در بحث های درونی در رابطه با حجاب عملا نشان دادند که با تصمیم خمینی در رابطه با حجاب موافق بوده اند.
واقعیت این است که افکار ارتجاعی این جماعت در رابطه با زن مرا می ترساند. عمق افکار اینها دقیقا همان افکاری است که پدر رومینا را به بریدن سر دخترش وامیدارد. در دست گرفتن پرچم ابوالفضل توسط مریم رجوی نیز از همین قماش است و برای همین است که از خشم بخود می پیچد. چی شده؟ عاطفه اقبال که قبلا عضو ما بوده الان عکس آنهم در کنار دریا می اندازد! وای! پایش هم معلوم است. از تک تک موهایش در جهنم مار آویزان خواهد شد. ژست های بیرونی مجاهدین را در رابطه با هواداران بی حجابشان امروز نگاه نکنید. در شرایط فعلی آنها مجبورند وگرنه همین چند هوادار را هم از دست می دهند. آنها نیز در افکار ضد زن دقیقا با جمهوری اسلامی مشترک هستند. منشا افکارشان در ایدئولوژی اسلام گره خورده است. مسعود رجوی در نشست درونی مجاهدین در سال ۶۵ با این جمله تحکم آمیز به اعتراضات زنان مجاهد در رابطه با حجاب پایان داد: " خواهران مجاهد ما در جامعه بی طبقه توحیدی و حتی در آن دنیا هم حجاب خواهند داشت! " – به مجاهدین پیشنهاد میکنم بحث های درونی حجاب مسعود رجوی را بگذارند تا معلوم شود چقدر افکار او در ابطه با مقوله زن شبیه خمینی و خامنه ای است. همان مسعود رجوی که برای کار کردن با زنان عضو شورای رهبری حتما باید برای تک تک آنها خطبه عقد میخواند و به گردنشان گردنبند عکس مسعود رجوی را به مثابه قلاده ی صاحب داشتن، آویزان میکرد. همان زنان شورای رهبری که مریم رجوی در نشست های متعدد به آنها می گوید: "شما ناموس رهبری هستید. شما بی صاحب نیستید. او اگر شما را عقد کرده برای این است که میخواهد به مثابه ناموسش از شما حفاظت کند! آبروی مسعود را حفظ کنید" و یا می گوید : "از این به بعد شما شوهردار هستید. مسعود شوهر شما است. اگر هر کدام از شما به مثابه زنان مسعود به مرد دیگری فکر کنید به او خیانت کرده اید." و یا اینکه : "اگر با مردان زیر دستتان نرم برخورد کنید به مثابه این است که با آنها رابطه جنسی داشته اید. " برای همین توانست فحاش ترین را از همین زنهای شورای رهبری اش مثل فهیمه اروانی و مهوش سپهری بسازد. به مریم رجوی پیشنهاد می کنم ویدئوهای این نشست ها را که موجود است منتشر کند اگر مدعی است من دروغ میگویم.
امروز مریم رجوی برابری زن و مرد را در این می بیند که زنجیر بدست خواهران مجاهد داده که با برادران مجاهد با هم در روز عاشورا سینه و زنجیر بزنند و مداحی کنند. و خودش پرچم سبز ابوالفضل در دست، اسلام ارتجاعی خمینی و مجاهدین را نمایندگی میکند. او خوب میداند که مسعود رجوی در پی بهره برداری از مذهب توده ها برای سوار شدن بر آنها است. به او باید گفت : دیر آمده اید. خمینی در سال ۵۷ یکبار بر موج خون و احساسات مذهبی مردم سوار شد و روی کار آمد. اما جامعه ایران یک تجربه را دو بار از سر نخواهد گذراند. به بیراه رفته اید. گفته ام و باز هم می گویم: از گندم تهران نخواهید خورد. بگذارید یکبار دیگر تاکید کنم رومینا فقط یک نام است. آنچه باعث میشود پدر رومینا سر او را با داس بِبُرَد، ریشه در همین افکار ارتجاعی و عقب افتاده دارد. منتها در هر شرایطی به یک شکل عمل میکند.
براستی به این عکس بنگرید. کدام یک از این دو نفر شریک اندیشه های خمینی در رواج مذهب ارتجاعی هستند؟ کدام یک از آنها میتواند با جمهوری اسلامی “ایدئولوژیک مان” همکاری داشته باشد؟
عاطفه اقبال – ۲۷ می ۲۰۲۰
- من در این نوشته فقط نوکی به خاطرات زده ام. در مورد هر کدام از این موارد در خاطراتم بصورت مفصل توضیح داده ام. ضمن اینکه جزوه مفصلی در رابطه با افکار مشترک ضد زن مسعود و مریم رجوی با خمینی و خامنه ای در دست دارم که با فاکت های مشخص منتشر خواهم کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر