آب برای من زندگی است. مامان همیشه میگفت که تو باید ماهی بدنیا می آمدی، اشتباه شده. و من می خندیدم. گاه دلم می خواهد ماهی کوچکی شوم از چشم ها نهان و زندگی در عمیق ترین نقاط اقیانوس ها را تجربه کنم. بعد آرزو میکنم عقاب شوم و به بالاترین نقطه کوهستان ها پرواز کنم و از آن بالا به تماشای جهان بنشینم. اینها فانتزی های زندگی من است.
دلم برای شیرجه زدن در آب یک ذره شده. برای شنا. برای قدم زدن کنار دریا. یکی از اولین کارهایم بعد از بازگشت به شرایط عادی، شیرجه زدن در استخر و بی توقف شنا کردن است. بعد هم ماشین رو برمیدارم. یک نفس تا دریا میرونم. می شینم مقابل دریا. چشمهامو می بندم. هوا را با طعم نمناک آب به اعماق وجودم فرو می برم. و میگذارم باد چنگ در موهایم بیندازد. فعلا امروز باید به همین وان حمام بسنده کنم.
- عکس در سالهای دور، کنار دریای مانش در شمال فرانسه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر