۱۳۹۹ آبان ۲۸, چهارشنبه

جاری مثل رود، نه راکد مثل مرداب

از آن لحظه که انسان چه به مثابه فرد و چه به مثابه یک جریان سیاسی - اجتماعی می پذیرد در مرحله ای از زندگیش اشتباه کرده است. بزرگترین تحولات می تواند آغاز شود. اشتباه کردن عملی انسانی است. در ذات انسان ها اشتباه کردن مکرر و آموختن از آنها وجود دارد. نام این آموختن تجربه است. تجربیات را میتوان در در زندگی بکار گرفت. وگرنه کسی که فکر می کند هیچ اشتباهی در سرفصل های بزرگ و کوچک زندگیش مرتکب نشده . در انکار اشتباهاتش به آبی می ماند که راکد است و آرام آرام مرداب می شود. چگونگی برخورد با اشتباهات میتواند تبدیل به نقاط ضعف یا قوت انسانها شود. بیادمان باشد آنکس که بر زمین می افتد اگر برخیزد قوی تر ادامه خواهد داد. آنکس که اشتباهاتش را بشناسد، بپذیرد و تجارب ناشی از آنرا بکار بگیرد، پرقدرت تر و با شخصیتی قوی تر و سالم تر به زندگی ادامه خواهد داد. وگرنه پیرمردان و پیرزنان بسیاری را می شناسیم که در گوشه ای، سالیان آخر عمر خود را به تکرار آنچه که یک عمر تکرار کرده و از آن تجربه نیندوخته اند، می پردازند. آنها دیگر قدرت تغییر را از دست داده اند. برعکس گاهی فرد مسنی را می بینیم که هنوز برای کوچکترین اشتباهش شرمگنانه عذرخواهی می کند و قدرت کارکترش الگوی بسیاری از جوانان است. بسیاری از انگونه شخصیت ها در کتابها و نوشته ها ماندگار شده اند. از آنها بیاموزیم. از آنها که زمین گیر نشدند
تغییر در هر لحظه ای امکان پذیر است. مثل رود جاری باشیم و پرشر و شور و خروشان، اشتباهاتمان را به مثابه سنگ های مقابل راهمان ببینیم. آنها را ندیده نگیریم بلکه آنها را بشناسیم و کنار بزنیم تا بتوانیم به رفتن ادامه دهیم. رفتن همان پویایی و زندگی است که در رگهایمان جریان دارد. ماندن و مرداب شدن یک ویژگی ارتجاعی است. نمانیم . برویم. رود باشیم نه مرداب.... تا در انتها به دریا و اقیانوس در وسعتی بیکران با خورشیدی که در آن هر غروب پنهان می شود و هر سحر بالا می آید، پیوند بخوریم.

عاطفه اقبال - 18 نوامبر 2020

- اینروزها یادداشت هایی که اینجا و آنجا نوشته و منتشر نکرده ام را تنظیم میکنم. گاه از آن تکه ای بدلم می نشیند و با شما به اشتراک می گذارم. این یادداشت را در نوامبر سال 2013 در گوشه ای برای خودم نوشتم. آنروزها درگیر کمپین برای انتقال و نجات جان ساکنان لیبرتی بودم و چپ و راست مورد اصابت دشنام ها و تهمت هایی که از سوی مجاهدین برویم پرتاب میشد. آن زمان با تمام وجودم دلم می خواست مجاهدین با اشتباهاتشان اینگونه برخورد میکردند. کاش تک تک ما چه به مثابه فرد و چه به مثابه جریان سیاسی با اشتباهاتمان اینگونه برخورد کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر