۱۳۹۸ دی ۱, یکشنبه

طلوع خواهیم کرد

چند روز پیش به دیدن یکی از دوستان که سکته خفیفی کرده و خطر از سرش رد شده بود، رفتم. دکتر به او گفته بود دیگر نباید اخبار را دنبال کند و هر گونه هیجانی برایش خطرناک است. ( این دوست در جریان خبررسانی آبان ماه بسیار فعال بود)
او با صدای خسته، جمله جالبی گفت: "عاطفه، کسی متوجه کشته ها و زخمی های (اینور آب) آبان ماه نشد".
در راه بازگشت به این جمله فکر میکردم. ماه گذشته دردی که از قلبم شروع و به پشت و سرانگشتانم میرسید مرا متوجه خطر کرده بود. قبلا نیز چند بار با این هشدار مواجه بوده ام. برای همین هم سعی میکنم کمتر وارد فضای هیجانات افسار گریخته شبکه های مجازی شوم.
آری! کسی متوجه ما نشد. متوجه زخمی که بر جان و روح ما نشست و خوب نشد. ما که در این سالها با هر کشته جان دادیم. با هر زخمی درد کشیدیم. با هر خانواده سوگوار شدیم و اشک ریختیم. ما اینور آبی بودیم. محکوم به تماشا کردن از راه دور. محکوم به بر دوش کشیدن همه زخم های قدیمی خود که دوباره سر باز میکنند. محکوم به حسرت خیابانها و کوچه های کودکی. محکوم به غریب بودن در غربت. مایی که نمی توانیم حتی بر مزار عزیزانمان اشک بریزیم. ما غریب الغرباییم. مایی که در هر نفسمان آرزوی آزادی این میهن خونین گره خورده است. چه بسیار که با این آرزو یک به یک درسرمای غربت در خاک آرمیدند. مایی که به اجبار از کوچه های خاطراتمان رخت سفر بستیم اما فراموش نکردیم جا ماندگان در آن کشور ویران را. مایی که با شما گریستیم. با شما مشتهایمان را هوا کردیم. با شما خندیدیم و آرزوهایمان را تکرار کردیم. من حتی در زندان و در بدترین شرایط چنین حالتی را احساس نکرده بودم. چون در صحنه بودم. در صحنه بودن مرا نمی ترساند. چون آنجا میتوانم بجنگم حتی اگر زندانی و بدار کشیده شوم. از مرگ هرگز هراسی نداشته ام. اما اینجا احساس می کنم مشتهایم فقط هوا را می شکافد. امروز من و ما محکوم به تماشا کردن از راه دور هستیم و زخمی که بر جانمان می نشیند دیده نمیشود. اما میدانم که ما محکوم به برخاستن هستیم. محکوم به روئیدن و باز روئیدن. هزاران بار از خاک روئیده ایم. هزاران بار به زمین افتاده و برخاسته ایم. هزاران بار از خاکسترمان شعله بر کشیده ایم. ما رویاهایمان را فراموش نکرده ایم. " ما " همان " شما" هستیم. زخمهایمان ما را به هم پیوند داده است. ما و شما عاقبت روزی طلوع خواهیم کرد.

عاطفه اقبال - اول دی ۹۸

لینک و نظرها در فیسبوک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر