۱۳۹۸ آبان ۲۱, سه‌شنبه

آموزش در کمپ اشرف

یکبار در دهه ی شصت در کادر یک گروه برای یک دوره آموزش رزمی به منطقه نوژول در عراق که به " زمین " معروف بود، رفتیم. آن زمان من عضو سازمان مجاهدین بودم. آموزش های سختی بود که به آمادگی بدنی نیاز داشت. سینه خیز رفتن با اسلحه، بالا رفتن از دیوار طنابی، پرش از موانع، چگونگی همرنگ شدن با طبیعت میان درختها و دشت و صحرا. راه پیدا کردن در شب و ... جزو آموزشها بود. وسطهای دوره آموزشی بود که یکروز مسئول آموزش همه را جمع کرد و دور هم روی زمین بصورت دایره نشستیم. در دستهای مسئول آموزش یک قورباغه بود. چند قورباغه هم با چشم های ورقلمبیده در دست چند نفر اینور و آنور بودند. من تعجب کرده بودم که اینها چه ربطی به آموزش ما دارند. مسئول آموزش شروع کرد به توضیح دادن که باید یاد بگیرید وقتی در زمان جنگ هیچ چیزی برای خوردن پیدا نمیکنید چگونه با یک حرکت سر قورباغه را بکنید و بخورید. من یک لحظه چشمهایم گشاد شد. بلافاصله از جا بلند شدم و گفتم با اجازه من از گشنگی بمیرم، نه قورباغه و نه هیچ حیوان دیگری را نمی کشم. در حال رفتن بودم که مسئول آموزش با تشر و تحکم گفت، خواهر عاطفه کارت خیلی غیر تشکیلاتی است، برگرد بشین. در حالیکه میدانستم بهای عدم اطلاعت تشکیلاتی بخصوص در آموزش رزمی گرفتن مسئولیت ها و منزوی کردنم خواهد بود اما نمیتوانستم شاهد کنده شدن سر قورباغه های نگونبخت برای آموزش باشم. حیوونکی قورباغه های بی آزار الان هم از این بابت از خودم خیلی راضی هستم. قورباغه ها هم منو خیلی دوست دارند. یعنی یک همچین آدم دل نازکی هستیم ما
عاطفه اقبال - 12 نوامبر 2019
- آموزش کشتن حیوانات از جمله قورباغه برای بقا و زنده ماندن در شرایط جنگی در همه ارتش های جهان آموزش داده میشود و مختص مجاهدین نبود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر