۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

نذر مادر و عکس دو سالگی من

https://www.facebook.com/atefeh.egh/photos/a.126162647495167.23078.116995998411832/537472353030859/?type=1&theater
این عکس در روز تولد دو سالگی ام گرفته شده

مادر تعریف میکند،در 17-18 ماهگی دچار سرخک شدیدی شدم. تمام بدنم تاول زده و در تب می سوختم. کاری از دست پزشکها برنمی آمد. تابستان بود...مادر برای اینکه بدنم خنک شود، مرا بر روی دستهایش می گرفت و ساعتها در زیر درختان بلند خیابان روبروی خانه قدم میزد. مادر میگوید، تو داشتی از دست میرفتی. در یکی از لحظاتی که رو به آسمان برای بهبودیت دعا میکردم، نذر کردم، اگر خدا تو را به من بازگرداند، تا سن هفت سالگی هر سال برایت تولد بگیرم. گویا معجزه ای رخ داد و تو بزندگی بازگشتی. 



آری! من بزندگی بازگشتم و این عکس در واقع اولین ادای نذر مادر است. به یمن آن نذر زندگی بخش، هر سال، روز تولدم در آغوش مادر و پدر به عکاسی می رفتیم. اما تا بحال فلسفه این نذر را نفهمیده بودم . امروز با نگاه کردن به عکس دو سالگی یک لحظه فکر کردم، فلسفه این نذر در واقع گرامیداشت هر ساله تولد دوباره من بوده است. چه فلسفه عمیقی در قلب مهربان و زیبای مادر شکل گرفته بود. به این عکس که مینگرم هنوز دستهای مهربان مادر را به حفاظت بر دور خودم حلقه شده می بینم. دستهایی که همیشه از آن عشق میبارد.




عاطفه اقبال - 8 مارس 2014

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر