معمولا هنگام رانندگی رادیو را روشن میگذارم تا در جریان اخبار قرار
بگیرم. گاهی که راه طولانی است آنقدر یک خبر تکرار میشود که دیگر بیرون
کردنش از سر غیرممکن میشود! امروز خبر اصلی این بود : ساعت 2 نیمه شب تا 7
صبح قرار است برف سنگینی بیاید! زمستان امسال گویا زودتر از راه رسیده است.
روی تابلوی بالای اتوبانها نیز این خبر را فلاش کرده بودند : نیمه شب برف
خواهد آمد...
بالاخره به مقصد رسیدم. آنقدر رادیو خبر برف را تکرار کرده بود.. تا از ماشین پیاده شدم. سوز برف و سرما تا اعماق وجودم
نفوذ کرد. وارد خانه که شدم درجه حرارت هوای بیرون را چک کردم دیدم چندان
هم سرد نیست ولی تکرار مکرر خبر کار خودش را کرده بود. در نتیجه من از سرما
می لرزیدم! برادرم که از بخت خوب من آنجا بود وقتی وضعیت زارم را دید با
سشوار به جانم افتاد .. داغ شده بودم ولی او دست از سرم بر نمیداشت و سشوار
را روی صورت و موهایم گرفته و با صدای بلند میخندید. سوژه خوبی شده بودم!
حالا پشت پنجره نشسته ام و منتظرم بارش اولین برف قبل از زمستان را ببینم و عکس بگیرم. ولی فعلا هیچ نشانه ای از برف نیست!
عاطفه اقبال - 6 دسامبر 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر