میگویند پایان شب سیاه سفید است.بله اما گاهی صبح سپید چنان با ابر سیاه در آمیخته است که نمیتوان خورشید را دید.نمیتوان گفت آیا ادامه شب است که این چنین بر جان و روحمان سایه افکنده است؟ یا صبحی است گرفتار در چنگال تاریکی؟ درست در کشاکش این پرسش هاست که باران سیل آسا آغاز می شود. باید بدانی که خود را به باران خواهی سپرد و یا چتری بالای سرت خواهی گرفت تا خیس نشوی!؟
عاطفه اقبال - 31 اکتبر 2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر