۱۴۰۲ دی ۱۰, یکشنبه

زندگی و نو شدن سالها

من زیاد پایبند مناسبت های تعیین شده تقویمی و سال جدید و قدیم نیستم. اما سال جدید میلادی برای مایی که در خارج از ایران بسر می بریم نیز فرا می رسد. اساسا تقویم هایی که بر اساس مذهب است را قبول ندارم. اینکه میلاد یک نفر که بنیادگذار یک مذهب بوده در چند هزار سال پیش چرا باید سرآغاز سال جدید باشد، آنهم در کشورهای غربی با اینهم آگاهی و مدرنیته، برایم درک کردنی نیست. همانطور که سال هجری و قمری که بر اساس هجرت محمد درست شده را قبول ندارم. اما خوب، زندگی اجتماعی و تقویم روزانه در اینجا با همین تنظیم شده و از آن تا عصر آگاهی همگانی گریزی نیست.
در سالی که گذشت زیاد در فیسبوک حضور نداشتم. در سالی که می آید نیز فکر نمیکنم زیاد تغییر کند. گاه گاهی می آیم و چیزکی می نویسم و میروم. گاه سری به صفحه عمومی نیز می زنم و نوشته هایتان را می خوانم. بیادتان هستم و دوستی تان را چه حقیقی و چه مجازی ارج می نهم. در این روزها به توماج عزیزم، به سپیده نازنین، به زینب مقاوم و تک تک کسانی که در زندانها هستند فکر میکنم. به آنها که اعدام شدند و به خانواده هایی که یا سوگوار و یا نگران و دور از عزیزانشان هستند. قلبم با آنها است و با آنها می تپد. این بچه ها برای من از عزیزترین هایم در زندگی هستند. به بودنشان و اینکه با چنین نسلی آشنا شده ام افتخار میکنم. اینکه ما بی دنباله نبودیم و این نسل زیبا ما را در مبارزه و مقاومت خود امتداد داده است.
برای تک تک شما، بطور خاص آرزوی سلامتی دارم. اینکه جانتان بقول قدیمی ها محتاج طبیب نباشد. مراقب سلامتی جسمی و روحی خودتان باشید که هر کدام از ما همین یک زندگی را داریم. یکبار چند سال پیش نوشته بودم: "زندگی روزی آغاز می شود. روزی به پایان می رسد. و ما در یکی از این تجربه ها می فهمیم که نه آن آغاز چنان شعف آور است و نه این پایان چنون هول آور! قدم زدن در فاصله ایندو اما! حدیث دیگری است. "
این حدیث را آنها که به زیبایی در اینراه قدم میزنند و مبارزه و مقاومت برای آزادی و زیبایی زندگی، راهشان را روشن کرده است، میدانند. چون آنها به بیان شاملو، عاشق ترین زندگان هستند. این درک مشترک از زندگی است که ما را به هم پیوند می دهد. زندگی که در آن به زنجیرهایی که بر دست و پاهایمان به انواع مختلف می زنند، خو نکنیم. من در زندگی ام سعی کرده ام زنجیرها را تحمل نکنم و سنت شکنی را لوحه راهم قرار دهم. امروز وقتی سنت شکنی این بچه ها را می بینم غرق شادی و غرور میشوم. نسلی که در زمانه یکی از دهشناک ترین حکومت های معاصر، زیر سنت های جاهلانه و حکم های مذهبی میزند و بهای آنرا نیز به سنگین ترین وجه می پردازد. دخترانی که علیرغم فضای رعب و وحشت، موهایشان را از بند چادر و روسری رها کرده اند و شجاعانه روی انتخاب پوششان پا فشرده و احکام حکومت مذهبی را علنا به سخره گرفته اند. به آنها که حتی در زندان با روسری در دادگاه حاضر نمیشوند. افتخار می کنم به مادرانی که با موهای سپید و در سنی که سنت شکنی بغایت سخت می نماید، به این جنبش پیوسته و روسری هایشان را برای همبستگی با فرزندانشان از سر برداشته اند. به مردانی که در انقلاب برای رهایی و عدالت اجتماعی همراه و همگام هستند. افتخار میکنم به پسران و دختران جوان و مردان و زنانی که در انقلاب زیبای 1401 جانشان را در کف دست گرفتند و به خیابانها آمدند و تغییرات بنیادی در جامعه را رقم زدند. آن مقاومت و رشادتی که امروز در مردم، در خیابانهای ایران موج می زند، مدیون آنها است. بله با یقین می گویم که این یک انقلاب بود. انقلابی که در زیر پوست شب ادامه دارد و می رود تا ریشه های این جهل و جنایت را بسوزاند.
دلم می خواهد روزی تک تک این بچه های سرشار از زندگی را در آغوش بکشم و بوسه بر پیشانی شان بزنم.
بله سال 2024 فرا میرسد. سال تقویمی در این چرخش نو میشود اما دنیا همچنان بر پاشنه کهنه می چرخد و نو نشده است. جنگ ها، فقر و گرسنگی، تبعیض و بی عدالتی بر چهره جهان سایه افکنده است. و ما همچنان آرزویمان این است که :
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو براندازیم!
عاطفه اقبال – 31 دسامبر 2023

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر