روایت شجاعانه حسین رونقی از آزار جنسی مأموران جمهوری اسلامی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین گامها در مسیر افشای جنایات این رژیم است. حسین رونقی با شجاعت، تابویی را شکسته که بسیاری از قربانیان، بهویژه مردان، به دلیل شوک وارده و فضای سنگین فرهنگی، قادر به صحبت درباره آن نیستند. او بدون سانسور، حقیقتی تلخ را روایت میکند تا چهره واقعی این جماعت سرکوبگر، متجاوز و قاتل را به جهانیان نشان دهد. او به جای تسلیم شدن به سکوت و ترس، در برابر فشارهای سنگین ایستادگی کرده و از شکنجههای جنسی که در زندانها برای شکستن روح و روان انسانها استفاده میشود، پرده برمیدارد. شکنجه و آزار جنسی در زندانها تازگی ندارد. این رویه رژیم جمهوری اسلامی در طی 45 سال حکومتش می باشد.
در جامعه ما، صحبت درباره آزارهای جنسی همچنان یک تابوی سنگین است. بسیاری از قربانیان به دلیل انگهای اجتماعی و فشار خانوادهها از افشای آن خودداری میکنند. این سکوت همان چیزی است که شکنجهگران و متجاوزان از آن برای ادامه جنایات خود بهره میبرند. اما حقیقت این است: شرم بر کسانی است که شکنجه و تجاوز میکنند، نه بر قربانیانی که این ظلم را تجربه کردهاند.
خانوادهها باید به این نکته توجه کنند که با سکوت و سرپوش گذاشتن بر این موضوع، نه تنها به قربانیان خود آسیب بیشتری میرسانند، بلکه به متجاوزان قدرت بیشتری برای تکرار جنایاتشان میدهند. کسی که آبرویش به خطر میافتد، تجاوزگر است و نه قربانی.
افشای این آزارها بار دیگر نشان میدهد که وقتی با حسین رونقی که شناختهشده است اینچنین میکنند، با انبوه دختران و پسرانی که در سالهای اخیر دستگیر کردهاند، در خفا چه برخوردهای وحشیانهای صورت گرفته است. حسین رونقی با روایت بیپردهاش، صدای قربانیانی شده است که تا کنون در سکوت ماندهاند. او نشان داده که آزار جنسی یک ابزار شکنجه و سرکوب است که هدفش شکستن اراده و خاموش کردن صدای اعتراض است. اما او نه تنها خاموش نشده، بلکه شیوه کار شکنجهگران را افشا کرده است. اینگونه اقدامات راه را برای دیگران باز میکند تا با شجاعت بیشتری در برابر این جنایات بایستند. حسین نشان داد که افشای حقیقت، قویترین سلاح در برابر ظلم و جنایت است.
پیام این کار بزرگ حسین رونقی به سرکوبگران این است: که جنایات و حتی کثیفترین ابزارهایتان تاثیری در مقاومت ما نداشته و ندارد. هدف آزار جنسی، فروبردن قربانی در انزوا و ناامیدی است، اما حسین با اقدام شجاعانه اش، پیام قدرتمندی به شکنجهگران فرستاده است: ما شرمنده نیستیم، این شما هستید که باید شرم کنید.
حمایتم را از حسین رونقی و مقاومتش اعلام میکنم. او چهره واقعی این جماعت قاتل و متجاوز را بیش از پیش آشکار کرده و با این کار صدایش فراتر از شکنجهگرانش رفته است. امروز میخواهم صدایم را به صدای کسانی گره بزنم که در برابر #دسته_اراذل_و_اوباش_و_متجاوزان واقعی/مجازی ایستادهاند. مقاومت حسین، مقاومت تکتک ما است. این مقاومت نه تنها نشاندهنده ایستادگی فردی او، بلکه بازتاب همبستگی ما در برابر ظلم و سرکوب است. او را تنها نگذاریم. این شکنجهگران فکر میکنند که حکومت ننگینشان ابدی است، اما همین صدای بلند و همبستگی ما، پایانشان را نزدیکتر میکند.
شاید تلنگری باشد!
عاطفه اقبال – 20 نوامبر 2024
- متن نوشته و افشاگری حسین رونقی
مسئله من نیستم! مسئله سرکوب، اعدام، زندان و فقر است.
دیروز من بهعنوان یک فعال شناختهشدهی ۴۰ ساله توسط ماموران یگان ویژه نیروی انتظامی مورد آزار و اذیت جنسی و فحاشی جنسی قرار گرفتم. ماموران انتقال یگان ویژه که رفتارشان مصداق رفتار اراذل و اوباش و متجاوزان بود و به هر زنی در خیابان فحاشی رکیک میکردند، حین بازداشت، سر من را از سمت گوش چپ، محکم به درب ماشین کوبیدند و با استفاده از گیجی لحظهای من، به زور توی ماشینشان هلم دادند. داخل اتومبیل، دو دست من را گرفته بودند و راننده مدام میگفت: «مادرت رو ...» آن که سمت چپم بود دست چپم را به زور به میان پایش برده بود و میگفت برام بمال! سمت راستی هم به مادر و خواهرم فحش میداد. در همین حال که دستان من را گرفتار بودند با رخ فاتح، سلفی میگرفتند و وقتی به سختی اعتراض میکردم، صدای کرکرشان بیشتر میشد و میگفتند «دهانت را برایت جر میدهیم.» مامور سمت چپ دستش را به زیر لباسم میبرد به نفر راست میگفت خوب هم سفید است: «شب در بازداشتگاه میخواهم زنم بشود.» آن یکی میگفت: «مادرش را جلوی چشمش...»
همانها که سارینا و نیکا را کشتند، صراحتا میگفتند: «نه تنها عین سگ شما را میکشیم بلکه شما را میگ...»
همهی اینها تا زمانی بود که من را تحویل مامورانی دهند که دوربین داشتند!
این بخشی از رفتار مأموران نیروی انتظامی با شهروندان است که از این پس میخواهم به آنها بگویم «دسته اراذل و اوباش و متجاوزان.» اینها همانها هستند که میگویند مجری قانون و محافظ مملکت هستند و زنان را به جرم بدحجابی مورد آزار و اذیت قرار میدهند. من مقاومت میکنم برای اینکه «مسئله من نیستم» ستمی است که بر هر شهروند ایرانی توسط حکومت و اراذل و اوباشش روا داشته میشود. اینها همانها هستند که از بچههای اکباتان و آنها که محکوم به اعدام شدند یا کشته شدند با همین روشها اعتراف میگیرند و بعد قوه قضاییه که کانون بیعدالتی است با همین اعترافات حکم اعدام صادر کرده و آن را اجرا میکند. حتی اگر یک نفر باشم در مقابل این رفتارها خواهم ایستاد و بیش از این اجازه نمیدهم ما را تحقیر کنید. «مسئله من نیستم» مسئله بازگردان شان و عزت به انسانهایی است که در این سرزمین زندگی میکنند و ایرانی نام گرفتهاند، «مسئله من نیستم» مسئله پس گرفتن ایران است.
بنابر این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی که با ما شهروندان ایرانی توسط مأموران به اصطلاح انتظامی انجام میشود:
تصمیم من این است. بهجای آنکه مرا بازداشت کنید، نگه دارید و بکشید، قلب یا سر من را هدف قرار دهید. حسین رونقی
#حسین_رونقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر