باران را دوست دارم... زیر آن که قدم
میزنی... بدون اینکه کسی متوجه شود اشکهایت با قطرات باران یکی میشود.. هیچ
کس چشمها و گونه های خیست را نمی بیند... امروز دلم گرفته بود اما باران
نمی بارید.. به آسمان که نگریستم ابری بود...ابر بی باران... دل من هم
امروز به ابر بدون باران می ماند. کاش باران ببارد. از بغض آسمان دلتنگم.
عاطفه اقبال - 15 نوامبر 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر